قلب سیاه نشان سرخ

part ⁷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

_یک هفته بعد_

سارا :

با وجود دوربین های مداربسته بسته سعی کردم بدون اینکه دیده بشم وارد اتاق جونگکوک بشم
سارا:« وای لعنت بهت جئون کم مونده تو دستشویی و حموم هم دوربین بزاری »
اروم وارد اتاق شدم ولی با اتاقی با تم قهوه‌ای و کرمی روشن مواجه شدم
واسه‌ی مردی که کل عمارتش سیاهه ، این یکمی عجیب نیست ؟
بیخیالش شدم
از قبل دوربین داخل گردنبند و شِنودی که به گوشواره‌ام وصل بود رو روشن کرده بودم
نگاهم دور کل اتاق چرخید ولی لحظه‌ای یک تابلو و یک قاب کوچک کنارش به چشمم خورد
نزدیکش شدم
بر روی تابلو نقاشی یک دختر با لب های صورتی چشم رنگی و موهای طلایی بود
صورتش داد میزد که اصالت اروپایی داره
کنار تابلو یک قاب عکس کوچک که همون دختر روی صندلی نشسته بود و لبخند میزد و پشتش یک مرد با قامت بلند بود
ولی صورتش رنگی بود
انگار نقاشش موقع کشیدن چهره‌ی مرد
رنگ ها رو پخش کرده
نگاهم به لپ تاپ جونگکوک افتاد
تا خواستم لپ تاپ رو بردارم صدای قدم های کسی شنیده میشد
ج..جونگکوک ؟!
سریع برگشتم توی کمد لباس مخفی شد
دستم رو روی دهنم گذاشتم تا صدایی از خودم تولید نکنم
صدای باز و بسته شدن در اومد
پس حدسم درست بود اون جونگکوک بوده
چشمام رو روی هم فشار دادم و توی دلم خدا خدا کردم که سمت کمد نیاد
بعد از حدود چند دقیقه صدای دوش حموم اومد
اره !! رفته حموم بهترین موقعیت برای رفتن از اتاقش
خیلی یواش و اروم در کمد رو باز کردم

از کمد اومدم بیرون و برگشتم تا در کمد رو ببندم
وقتی کمد رو بستم برگشتم
با قامت بلند جونگکوک‌ مواجه شدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یحیحیححیحیحیححی
دیدگاه ها (۳)

قلب سیاه نشان سرخ

قلب سیاه نشان سرخ

قلب سیاه نشان سرخ

قلب سیاه نشان سرخ

قلب سیاه نشان سرخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط